سریال افعی تهران | از نگاه یک فیلمنامه‌نویس و درمانگر


نگار فیض آبادی، نیوز: یکی از سکانس‌های ثابت سریال افعی تهران که روز گذشته خبری درباره‌ی تشکیل پرونده‌ی قضایی برای آن رسانه‌ای شد، «اتاق درمان» است و عملکرد درمانگر حاضر در این سریال به گونه‌ای است که واکنش برخی از کارکنان این صنف را به دنبال داشته است.

به گفته‌ی آنان عملکرد درمانگر حاضر در این سریال با چارچوب‌های تخصصی درمان روانشناختی تضادهای چشمگیری دارد و کاراکتر درمانگر در قصه، کاریکاتوری از یک درمانگر حرفه‌ای است و یک فیلمنامه‌نویس اصل جذابیت را مقدم بر درست بودن محتوا می‌داند.

شادمهر راستین، فیلمنامه‌نویس و دکتر امیرحسین جلالی ندوشن، درمانگر تحلیلی در گفت‌وگو با نیوز به سوال‌هایی درباره‌ی شیوه‌ی نمایش درمانگر در سریال افعی تهران و سایر آثار نمایشی پاسخ داده‌‌اند که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

نیوز: سکانس‌های درمانگر در قصه از نظر چارچوب‌های حرفه‌ای به‌درستی نشان داده نشده‌اند، نظر شما چیست؟

سریال افعی تهران | از نگاه یک فیلمنامه‌نویس و درمانگر
سریال افعی تهران | از نگاه یک فیلمنامه‌نویس و درمانگر

راستین: اصل مهم در ساخت فیلم و سریال، دراماتیک بودن وقایع، باورپذیری و جذاب بودن برای مخاطب عام است. درام برای نویسنده و کارگردان مهم‌تر از واقعیت است. اگر آقای سامان مقدم می‌خواستند مستندی درباره‌ی درمانگران بسازند، نقدها کاملا درست بودند. مخاطبِ فیلم و سریال، کار را تماشا نمی‌کند که درباره‌ی درمانگری آموزش ببیند. اگر قصه‌ی افعی تهران توانسته مخاطب را جذب کند کافی است. اینکه کار خیلی واقعی باشد اما مخاطب آن را دوست نداشته باشد اهمیتی ندارد.

نیوز: نمی‌شود کار را به گونه‌ای ساخت که هم‌زمان حرفه‌ای و جذاب باشد؟

راستین: حرفه‌ای بودن برای سازنده‌ی فیلم و سریال این است که وقتی مخاطب می‌بیند، از کار لذت ببرد. تعهد کارگردان و فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و بازیگر ساخت درام است نه نشان دادن یک واقعیت! سینما این‌قدر تاثیر ندارد و مخاطب‌ها هم از ابتدا می‌دانند قرار است فیلمی را ببینند که با آن سرگرم بشوند.

برای مخاطب‌ها مهم نیست کارِ درمانگر درست است یا نه، با واقعیت بیرونی تطبیق دارد یا نه. البته فیلمساز می‌تواند برای اینکه درام ارتباط بهتری با تماشاچی داشته باشد، از مستندات و واقعیت‌ها استفاده کند. برای اینکه فیلمی درام باشد، چند ویژگی لازم است که یکی از آنها مستند بودن است که بعضی‌ها رعایت می‌کنند و برخی‌ نه.

نیوز: فیلمساز و نویسنده، تعهدی ندارند که اطلاعات درست را نمایش بدهند؟

تعهد اول دراماتیک بودن قصه است. حالا ممکن است کسی مستند بودن را مبنای درام قرار بدهد. بعضی‌ها هم یک موضوع را بهانه‌ای قرار می‌دهند تا قصه‌شان را تعریف کنند. می‌توانید بگویید چون انتخاب آقای مقدم بیشتر موضوعات روانشناسی و بحران‌های شخصیت اصلی است، فیلم از این زاویه می‌توانست تحقیقات بیشتری داشته باشد. البته یک اصل نداریم و نباید گفت چون مستند نیست، پس فیلم بدی است!

فیلمساز بین ساختار درام، جذابیت برای مخاطب و مستند بودن انتخاب می‌کند و براساس این انتخاب محصول تولید می‌کند. تماشاگر هم می‌داند که فیلم است و می‌خواهد برایش جذاب باشد. ترکیب این موارد برای هر فیلمسازی متفاوت است؛ مثلا برای آقای بیضایی نمایشی بودن مهم است، برای آقای فرهادی باورپذیر بودن اهمیت دارد و آقای سامان مقدم هم علاقه دارد که مخاطب را سرگرم کند و در ژانر جنایی روانشناختی نوآوری داشته باشند.

جلالی ندوشن: تصویر درمانگر سریال افعی تهران کاریکاتوری است

نیوز: درمانگر سریال افعی طبق تعریف تخصصی چگونه درمانگری است؟

جلالی ندوشن: درمانگر سریال افعی تهران بیش از آنکه درمانگری باشد که از خطوط قرمز رد می‌شود، کاریکاتوری از یک فرد در این رشته یا حرفه است. به نظرم نویسنده‌ی سریال بیش از اندازه این لطیفه توییتری را باور کرده است که درمانگران فقط یک تکنیک و یک ایده دارند که «همه‌چیز به کودکی تو مربوط می‌شود!»

هر نوع روش در روان‌درمانی بسته به مکتبی که درمانگر در آن آموزش دیده باشد، نوع خاصی از نگاه به کارایی ذهن انسان را مورد توجه قرار می‌دهد. درباره‌ی درمانگر سریال افعی تهران باید بگویم این شخص، فاصله زیادی به کاراکتر یک درمانگر حرفه‌ای دارد. حتی در نحوه چینش اتاق یا شیوه‌ی نشستن دو نفر، بیش از آنکه تمایل به تصویر اتاق درمان باشد، از ابتدا میل نویسنده، ایجاد تصویری چشم‌فریب بوده است.

این را نمی‌شود انکار کرد که ممکن است در روان‌درمانی یا سایر خدمات سلامت روان تخطی صورت گیرد. درمانگران کاربلد و بهره‌مند از تعالی اخلاقی و شخصی باز هم انسان هستند. مثل هر حرفه دیگری ممکن است درصد کمی از افراد این حرفه، دارای ویژگی‌های ضداجتماعی باشند که چنین رفتاری از آنها خیلی نمی‌تواند منجر به شگفتی شود. مساله‌ی اصلی در قصه این است که آن کسی که تصویر شده، بیشتر ابژه‌ی عشقی است که برای او شغلی (درمانگری) هم انتخاب کرده‌اند.

نیوز: تصویر مخدوشی که از درمانگران در فیلم و سریال‌ها وجود دارد (افعی تهران، زخم کاری، دلدادگان و…) از کجا ناشی می‌شود؟

من مخالفتی با نمای درمانگری که از مرزها تخطی می‌کند ندارم. مثل هر حرفه‌ی دیگری که در سینما تصویر می‌شود نباید انتظار داشته باشیم که ما را خوب نشان دهند. اصولاً درام در حضور شخصیت‌های منفی و ضدقهرمان مایه می‌گیرد و نمایش موقعیت‌های دشوار انسانی همانند چنین موقعیتی، در زندگی بیمار و درمانگر بیش از آنکه منفی باشد زمینه‌‌ای برای آگاهی و رشد را در مخاطب ایجاد می‌کند.

گروهی از ایرانیان سریال معروف تحت درمان را -که نسخه‌های مختلفی از آن وجود دارد ولی در کشور ما نسخه آمریکایی آن شهرت پیدا کرده- دیده‌اند. در فصل اول سریال و در همان اپیزود نخست بیمار، زن جوانی است که شب دشواری را پشت سر گذاشته و در صبحی بارانی در حالی که خیس و درمانده به نظر می‌آید وارد اتاق درمانگر می‌شود و خیلی زود به درمانگر عشق جنسی خود را که مدت‌هاست آن را کتمان می‌کرده، آشکارا ابراز می‌کند. هرچند در اپیزودهای بعدی درمانگر به دیدن بیمار هم می‌رود و تا نزدیکی رابطه‌ی ممنوعه هم پیش می‌رود اما خانه را ترک می‌کند. در همان سریال و در اپیزود نخست مداخله درمانگر بعد از آنکه پذیرا و بدون قضاوت در سکوت به بیمار گوش می‌کند جمله‌ای است نزدیک به این مفهوم: من درمانگر تو هستم. گزینه مناسبی برای این کار نیستم.

آنچه اتمسفر آن سریال را از وضعیتی که در افعی تهران می‌بینیم کاملاً متمایز می‌کند، آن است که درمانگر چه در نوع بودن، یا در کلماتی که به کار می‌برد و مداخله‌هایی که انجام می‌دهد باورپذیر است. فضایی که نویسنده و کارگردان با بازی خوب بازیگر نقش اول ایجاد می‌کنند حتی نزد درمانگران کارآزموده و حرفه‌ای هم تردیدی ایجاد نمی‌کند که در حال تماشای یک سریال روان‌درمانی هستند. جایی اگر مرزی رد می‌شود یا چیزی نادرست و نامناسب رخ می‌دهد، آن را به پای یک وضعیت انسانی می‌نویسند که با توجه به بحران‌های عمیقی که درمانگر تجربه می‌کند و به صورت لایه لایه با آن آشنا و حتی دچار کشمکش می‌‌شویم، در یک دورنما قابل درک به نظر می‌آید. این سریال آن چنان به واقعیت درمان و درمانگر نزدیک است که در کلاس‌های درسی در ایران و کشورهای دیگر نمایش و تدریس می‌شود.

ساده‌گیری در آثار نمایشی | ویرانی در هنر به جای سازندگی

البته باید تاکید کنم این مساله فقط به این حرفه و این سریال محدود نیست و همواره دست‌کم در جامعه‌ی پزشکی، تصویر ساده‌انگارانه از بیماری، روند آن، شیوه‌‌ی تشخیص و نوع رویکرد عملی دانش پزشکی در سینما و تلویزیون مورد نقد بوده است. ساده‌ترین نمونه آن رنگ خون در بسیاری آثار سینمایی است. اما همین مورد ساده مورد ساده‌انگاری قرار می‌گیرد، چون تهیه‌ی یک واحد خون احتمالاً دشوارتر از خرید یک پاکت آب آلبالو از سوپرمارکت نزدیک محل فیلمبرداری است!

متاسفانه نوعی ساده‌گیری از دیربار در سینمای ایران وجود دارد که مورد نقد بوده است. هر اندازه که تصویر یک کاراکتر در اثر سینمایی پیچیده‌تر و یا با طیفی خاکستری‌تر نشان داده شود، انگار اثر سینمایی به اثری تماشاگریز تبدیل می‌شود! بنابراین کمدی‌های بزن بکوب که تصویری ابلهانه و خطی از روابط انسانی و قواعد طبیعی نشان می‌دهند مطلوب‌ترند.

سینمای ایران به دلایل مختلفی در حوزه‌های داستان و تصویر دقیق شخصیت‌ها (ویژگی‌های عمومی مانند شغل و شخصیت) و از نظر روان‌شناختی، سرمایه‌گذاری کافی نمی‌کند. نوشتن چنین شخصیتی در یک فیلمنامه نیازمند عوامل مختلفی مثل تجربه‌ی آن حرفه با خواندن و دیدن و شنیدن و در این مورد خاص شناخت دقیق پویایی‌های پیچیده تخطی از مرزها در درمان است.‌

خیلی وقت‌ها می‌شود تصور کرد کاری که یک نویسنده با یک شخصیت یا حرفه‌ای خاص می‌کند، نوعی فرافکنی خشمی است که به هر دلیلی به آن حرفه‌ یا کاراکتر دارد! البته به خودی خود این موضوع هیچ اشکالی ندارد و اصولاً خلاقیت در تعارض و در فرافکنی بخش‌هایی از ذهن نویسنده و هنرمند به وجود می‌آید. مساله آن است که تا چه حد آن خشم، درک شده باشد. خشمی که خام و ناآزموده است وقتی که بخواهد به تصویر و کلمه تبدیل شود، بیش از آنکه تولید هنر کند تولید ناهنر می‌کند؛ یعنی وجهی از هنر که به جای سازندگی، ویرانی‌طلب است.

نیوز: بعضی‌ها معتقدند این‌ها فیلم و سریال‌هایی هستند که نباید خیلی جدی‌شان گرفت. نظر شما چیست؟ نمایش اتاق درمان به شکل غیرحرفه‌ای چه تاثیری در مخاطب دارد؟

خیلی مهم است اثری که در آن تحریف‌ها و بدآموزی‌هایی به نمایش درمی‌آید، چقدر مخاطب دارد. دامنه‌ی مخاطب‌های سریال افعی تهران به دلیل شهرت کارگردان و بازیگران، طوری است که باعث می‌شود پیام نامناسب سریال و تصویر معوجی که نشان می‌دهد اثرگذار باشد و منجر به ناامنی افراد شود. مراقبت از بیماران، ذهنیت جامعه و کسانی که نیاز و تمایل دارند که از خدمات سلامت روان استفاده کنند، از محاسبه‌های دیگر مهم‌تر است.

نیوز: نویسندگان و فیلمنامه‌نویسان برای ساخت آثار نمایشی با حضور درمانگران باید چه اصولی را رعایت کنند تا مشاوران را تا این حد نابلد و حتی گاهی «بیمارتر» از بیماران نشان ندهند؟

نیاز اول گشادگی است. بسیاری از کارگردانان و نویسندگان با اهل فن یک حرفه‌ی مشخص گفت‌وگو می‌کنند؛ اما همواره یک کلیشه‌ی مشترک دارند که باعث وانهادن نظرات تخصصی و عمل به منطق شخصی می‌شود. آن استدلال این است که شما درست می گویید، منطق درام چیز دیگری است! مثالی که از سریال تحت درمان زدم نشان می‌دهد که می‌شود هم فضای عمیقاً دراماتیک ایجاد کرد و هم چیزی را از واقعیت به طور تحریف شده در نیاورد.

اصولاً موضوع درمان مساله‌ی بسیار مناسبی برای تولید درام است چون در آن یک رابطه‌ی انسانی پیچیده وجود دارد که طی آن روایت‌های بیمار در تقاطع با باز-روایت‌های درمانگر، صحنه‌های چندوجهی ایجاد می‌کنند که طی آن شخصیت‌های دیگر از گذشته و حال بیمار به روایت جدید وارد می‌شوند. زمان گذاشتن برای پیدا کردن ایده و پختگی آن کمک می‌کند تا خروجی نهایی چنین نقص‌هایی نداشته باشد.

انتهای پیام



Source link