استقبال از مسی و رونالدو در دیگر کشورهای جهان وجود دارد، مدیریت اینگونه نیست


دیدن اسطوره‌ها برای مردم همیشه از جذابیت خاصی برخوردار بوده است. حال اگر این اسطوره جهانی هم باشد که دیگر جای خود را دارد.

به گزارش خبرنگار ورزشی ایسکانیوز، دیدن اسطوره‌ها برای مردم همیشه از جذابیت خاصی برخوردار بوده و هست. حال اگر این اسطوره جهانی هم باشد که دیگر جای خود را دارد.

در این میان استقبال از اسطوره‌هایی همچون رونالدو، مسی و نیمار که در دنیا بسیار پرآوازه هستند بسیار جالب توجه بوده که دیدن تصاویر آنها شاید خالی از لطف نباشد.

در ادامه تصاویر استقبال از لیونل مسی اسطوره فوتبال آرژانتین در کشور چین را مشاهده می‌کنید:

مسی
مسی
مسی

ستقبال از نیمار اسطوره فوتبال برزیل در عربستان نیز جالب توجه است که در ادامه مشاهده می کنید:

نیمار
نیمار

تصاویر زیر، مربوط به استقبال هواداران از رونالدو اسطوره فوتبال پرتغال در چند کشور است.

رونالدو
رونالدو

پژمان موسوی، روزنامه نگار در اکانت اینستاگرام خود نوشت:

pejmanmousavi's profile picture

pejmanmousavi•FollowingTehran, Iran

4,345 likespejmanmousavi

|
بسیاری، استقبالِ پُرشورِ برخی هم‌وطنان‌مان از «رونالدو» ستاره‌ی جهانیِ فوتبال را تخطئه کرده و به بهانه‌ی آن، موجی از خود تحقیری به راه انداخته و با شدت و حدتی وصف‌ناشدنی، به لعن و نفرینِ مردمی مشغول‌اند که به زعمِ آن‌ها، رفتاری غیر متمدنانه از خود بروز داده‌اند و آبروریزی به بار آورده‌اند.
نخست باید این را در نظر داشت که رونالدو یک ستاره‌ی جهانی است؛ او آن‌قدر محبوب است که هر کجای دنیا برود، با شدت و ضعف، عده‌ی زیادی شوقِ دیدارش را دارند و برای ثبتِ یک عکس یادگاری یا انداختن یک عکسِ سلفی، خودشان را به آب و آتش می‌زنند. پس تا این‌جای کار نمی‌توان به اشتیاقِ چند شهروندِ ایرانی که عمدتا کودکان و نوجوانان را شامل می‌شد ایرادی گرفت و آن را دلیلی بر خودتحقیری دانست.
دومین موضوع، جادوی فوتبال است؛ کدام ورزش را در دنیا سراغ دارید که این تعداد هوادار و کُشته‌مرده و دنبال‌کننده در دنیا داشته باشد؟ عددِ ۶۰۵ میلیون فالوورِ رونالدو در اینستاگرام و جایگاه بالاترِ او نسبت به بسیاری از ستاره‌های محبوبِ سینما، به خوبی این جایگاه را نشان می‌دهد. ما می‌توانیم اساسا مسئله‌ی فوتبال و «هواداری» را مسخره بدانیم اما نمی‌توانیم به هواداران فوتبال و البته رونالدو توهین کرده و آن‌ها را یکسره مردود بشماریم.
.
مهم‌ترین موضوع در استقبالِ امروز، «وضعیتِ» افتضاحِ استقبال از رونالدو بود که فکر می‌کنم مثل همیشه عدم برنامه‌ریزیِ مسئولین و [بی برنامگی و سردرگمی] مدیریتِ دولتیِ ورزش عاملِ اصلی آن بود. آن‌ها می‌دانستند چه هنرمندی با چه سطحی از محبوبیت دارد به ایران می‌آید و هیچ تدبیری نیندیشیدند. می‌توانستند با فنس‌کشی و ایجادِ یک جایگاهِ استقبال، هم در فرودگاه هم در مقابل هتل اسپیناس، یک روز خوب را برای هواداران بسازند و افتضاحِ دویدن پشت اتوبوس یا بالارفتن از کوه را به بار نیاورند.
امروز ایرانی تحقیر نشد، جوانان و نوجوانان ایران (که البته در کل جمعیتی کمتر از ۵ هزار نفر را شامل می‌شدند)، خیلی طبیعی، مانند یک «هوادار» در همه جای دنیا رفتار کرد، شما تحقیر شدید، شما دولت‌مردانِ ….


عماد طالب زاده با انتشار عکس #علی_دایی نوشت:
آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم…


دختر درویش بله دختر معلول خیر

صفحه اینستاگرامی ورزش مدیا نوشت: نتیجه چند ساعت پرس‌وجو بالاخره این بود که خانم جوان دیده شده در مراسم اهدای فرش به کریس رونالدو، قطعا دختر رضا درویش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس است. رسانه‌ها شوق و ذوق مردم در اطراف هتل و و دور اتوبوس النصر را ملامت می‌کنند، غافل از این که جیمی‌جامپ اصلی از در پشتی آمده؛ به واسطه خون رنگین‌تری که از پدر به ارث برده و در رگ‌هایش جاری است. البته که برخی توجیه آوردند و گفتند سرکار خانم مترجم است و برای ترجمه آمده، در حالی که مدیر روابط عمومی باشگاه در همین مراسم حضور دارد و اگر کاری هم پیش بیاید، قاعدتا او باید انجام بدهد.

غم‌انگیز است. انگار در محاصره مشتی رانتخواریم که هر کس به سهم خودش، به هر اندازه‌ای که می‌تواند در حال سوءاستفاده از جایگاهش است؛ یکی ونکوور کانادا را برای آقازاده تبدیل به بهشت برین می‌کند و یکی از طریق ملاقات با کریس رونالدو گل خنده را روی لب‌های دختر دلبندش می‌نشاند. حالا چه اهمیتی دارد که آن بیرون یک پسر بچه که به شوق دیدن رونالدو آمده بود، آنطور ضجه می‌زند؟ حال رعایا به خودشان مربوط است.

وجه تراژیک ماجرا اینجاست که طی چند روز گذشته یک دختر معلول ایرانی که تصویر کریس را با پاهایش کشیده بود، از صمیم قلب آرزو کرد ستاره پرتغالی را ببیند، اما باشگاه کلی بند و تبصره آورد که نمی‌شود، کنفدراسیون اجازه نمی‌دهد و از این حرف‌ها. افسوس بانوی نازنین! تو هنر و استعداد داشتی، اما پشت و پدر با نفوذ نداشتی؛ کلیدی که اینجا انگار همه قفل‌ها با آن باز می‌شود.


پرویز پرستویی در واکنش به سفر رونالدو به ایران با تیم النصر عربستان نوشته بود:

کل سفر کریس رونالدو و کاروان النصر به تهران حتی ۴۸ ساعت هم طول نخواهد کشید.
اما کل کشور دلشوره حفظ آبرو دارد!
هرطرف را نگاه میکنی،یک نفر دارد نسخه می پیچد که برای استقبال ازرونالدو باید فلان کار را بکنیم .
یکی دنبال زیبا سازی مسیر حرکت او از فرودگاه است.
یکی دارد محل ورودش به آزادی را موکت می کند.
یکی تشکیل ستاد استقبال با حضور مقامات عالی‌رتبه را سفارش می دهد.
ویک گروه پر شمارهم به فکر حل مشکل فیلترینگ برای کریس هستند.
حال و هوای این چند روز تهران شبیه فیلم میهمان مامان آقای مهرجویی است .
آنجا که ساکنان آن بیغوله همه همسایه ها را بسیج کردند و به آب و آتش زدند تا بلکه یک شام آبرومند برای میهمان ناگهانی خود ترتیب بدهند.
او آمد و خورد و رفت ،اما آیا بعد از آن همه چیز درست شد؟
خرابی در و دیوار ها از بین رفت؟
کارو بار اهالی خانه سامان گرفت؟
سوراخ جوراب مرد خانه رفو شد؟
راستی چه ساختید که حالا اینهمه نگران حضور موقت یک میهمان سرشناس هستید؟
ما برای کمتر از دوروز پذیرایی از رونالدو اینطور سرگیجه گرفته ایم و داریم به درو دیوار می زنیم، اما کشوری در همسایگی مان ترتیب اقامت دائمی او و اهل و عیالش را داده و نگران چیزی هم نیست.
یک شیر پاک خورده پیدا می شود این فاصله بعید را برایمان توضیح بدهد؟
اگر فیلترینگ مایع آبروریزی است.
اگر جا دارد تهران زیبا شود.
اگر آزادی رنگ و روی تازه می خواهد.
اگر فرودگاه باید خوشگل شود و رفتار مسئولان بهبود بيابد، پس چرا این اشکالات را برای ما ایرانی ها رفع نمی کنید؟
کریس برای یک بازی فوتبال می آید و می رود.
ما اما ساکنان ابدی این خانه پدری هستیم.
آیا بخشی از این احترام و تقلا برای بهتر کردن اوضاع حق ما نیست؟
رونالدو نیستیم
آدم که هستیم
ضمنا وقتی رونالدو وارد زمین بازی شد تعجب نمی کند چرا در استادیوم تماشاچی نیست!



آذری جهرمی در کانال خود نوشت:

مردمی که از شوق حضور یک ستاره فوتبال به استقبال او رفته‌اند، «ندید بدید» یا مایه‌ی شرمساری نیستند!

شاید بیش‌تر مشکل کسانی باشد که به دلیل بی‌اطلاعی از نحوه استقبال مردم اغلب کشورهای دنیا از ستاره‌های سرشناس، استقبال کنندگان را سرزنش می‌کنند. و شاید اگر اتصال بیش‌تری به دنیای امروز داشتیم این‌گونه بروزات اجتماعی شناخته‌تر و نزدیک‌تر به فضای ذهنی ما بود و البته مدیریت چنین رویدادهایی بالغ‌تر.

از نظر من اینکه پرسپولیس و هواداران فوتبال تلاش کردند تا تصویر خونگرمی، فوتبال دوستی و مهمان‌نوازی ایرانی‌ها را از طریق افرادی که دنبال‌کنندگان بسیاری در شبکه‌‌های اجتماعی دارند به سراسر دنیا مخابره کنند؛ اقدام ارزشمندی است.


پیمان مولوی اقتصاد دان نوشت:

وقتی با جهان ارتباط نداریم، وقتی بدیهی ترین چیزها هم دست نیافتنی است معلوم است چنین چیزهایی را دیدن!
همین صف برای مک دونالد، کی اف سی،استارباکس و اپل استور هم خواهد بود ! چون دریغ شده و نیست!
همه زاده محدودیتند
وقتی موبایل جدید نیست
وقتی خودرو به روز نیست
وقتی هتل بین المللی نیست
وقتی زنجیره رستوران‌های بین المللی نیست
وقتی آموزش بین المللی نیست
وقتی حضور باشگاه های بین المللی نیست

روزی که مک‌دونالد در ایران شعبه اش را باز کند صف های کیلومتری خواهید دید!
پس تعجب نکنید و‌واقعیتهای جامعه را به فرهنگ ۷۰۰۰ ساله و … ربط ندهید

البته عده ای خواهند نوشت خود تحقیر نباشید این دوستان بیشتر در کار بنایی و ماله کشی فعالند و چشم خود را به روی واقعیتها بسته اند!
اینکه #رونالدو در تمام جهان طرفدار دارد درست است حتی در مادرید هم که سالها بود برایش صف میبستند اما آنچه نوشتم فراتر از رونالدو است.
محدودیت است
محدودیت برای حق انتخاب هایی ساده


مهدی تدینی، تاریخ پژوه نوشت:

 نگاه نمی‌کرد ــ ذهن و دل بسیاری را خراشیده است. اما هیچ‌چیز این تصاویر برایم عجیب نیست. این عشق طبیعی است؛ عنصر غیرطبیعی «نابسامانی» است. در واقع، من انتظار داشتم افراد بسیار بیشتری برای یک نگاه به رونالدو از پشت شیشۀ اتوبوس به استقبالش بروند. این یک پدیدۀ طبیعی است. اگر رونالدو به کره‌جنوبی و ژاپن هم برود، همین‌قدر کشته‌ومرده خواهد داشت ـــ فقط تفاوت در نحوۀ ادارۀ این عشق و شور است.

ستاره‌شیفتگی ــ یعنی عشق به ستاره‌های بزرگ ـــ پدیده‌ای انسانی است (انسانی نه به معنای اخلاقی، بلکه به این معنا که از ویژگی‌های آدمیزاد است). وقتی انریکه یا گروه بی‌تی‌اِس در عربستان سعودی کنسرت برگزار می‌کرد، همان اتفاقی در «ریاض» می‌افتاد که در کنسرت فلان پاپ‌استار در آمریکا رخ می‌داد. این «ستاره‌دوستی» و غش و ضعف رفتن برای ستاره‌ها «گوشه» یا «اپیزودی» از همان [چیزی] است که ما مدافع آنیم و از ما دریغ شده است. واقعیت این است که طعم [این تجربه] برای برخی ناخوشایند است و به جای عادت دادن دستگاه هاضمۀ خود با دنیا، می‌خواهند دنیا را در دیگ و زودپز [افکارشان] بریزند و آن را با ادویه‌های آرمانشهرباورانه به مذاق خود درآورند.

اما تحلیل یا نگرشی که این احساسات انسانی را به رسمیت نشناسد، بر خطایی شناختی استوار است. در اتفاق امروز فقط «شأن» شهروند ایرانی رعایت نشد. برادران عزیزم که به خاطر عشق مشروعشان به سوی هتل اسپیناس می‌شتافتند متوجه نبودند عمل امروزشان بسیار دیده می‎شود و هر چه کنند برچسب «ایرانی» می‌خورد. البته من باز هم آنها را چندان ملامت نمی‌کنم. نمی‌توان ــ و نباید ــ از همۀ شهروندان انتظارات سختگیرانه‌ای داشت؛ آن‌هم از نوجوانان. در واقع «خلأ» اصلی در اینجا بی‌نظمی و سوءمدیریت است. همان مدیریتی که ورزشگاهش برای این مسابقه آماده نشده، همان مدیریت هم با اینکه ادعای فوتبالی بودن دارد هنوز نفهمیده است آمدن رونالدو با چنین شوری روبرو خواهد شد و برای آبروداری باید تمهیدی اندیشید.

از نوجوانان انتظارات گزاف نداشته باشیم. آنها سهمشان را از زندگی می‌خواهند. سهم ما از زندگی و دنیا می‌توانست خیلی بیشتر باشد، اگر ….. من اگر حسرتی بخورم، بر این است که وقتی می‌شد مثل عرب‌ها با نفت دنیا را خرید، چرا…!

پیمان مولوی در کانال تلگرام خود نوشت: در دنیای موازی پرسپولیس هم میتوانست رونالدو را به عنوان بازیکن به خدمت بگیرد اگر:

📌مالکیت خصوصی به رسمیت پذیرفته می‌شد و اجازه داده می‌شد بخش خصوصی مالکیت این باشگاه را واقعا در اختیار بگیرد.

📌اگرسیستم حق پخش تلویزیونی در یک بازار غیر انحصاری اعمال می‌شد.

📌اگر دیدگاهی سودآور پشت پرسپولیس بود

📌اگر ورزشگاه اختصاصی با درآمد های خود باشگاه ایجاد شده بود

📌اگر فیلترنت برقرار نبود و اقتصاد دیجیتال ما هم وصل جهان بود

📌اگر رتبه اعتباری مان CCC نبود

📌اگر رتبه آزادی اقتصادی مان ۱۵۹ نبود

📌۸۵ میلیون نفر جمعیت عدد بزرگی برای منفعت اقتصادی است.

انتهای پیام