سوال فرخ نگهدار از حجاریان


فرخ نگهدار، فعال سیاسی چپگرا، در زیر یادداشت سعید حجاریان با عنوان «اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!» در سایت نیوز، این دیدگاه را نوشته است:

با اشتیاق چشم به راه قسمت دوم تحلیل آقای حجاریان هستم. چرا که با مطالعه قسمت اول جزئیات نسخه‌هایی که پیچیده خواهد شد دقیقا روشن نیست.

اما از این مقدمات نشانه‌های یک روحیه و نگاه معین تا حدودی قابل تشخیص است. حجاریان با انتخاب تیتر و با اشاره به افول فعالیت اصلاح طلبان در 3 عرصه، یعنی فعالیت حزبی-جبهه‌ای، فعالیت فکری-نظری، و فعالیت در نهادهای اداری-حکومتی، چه بخواهد و چه نخواهد، در ذهن خواننده، این انتظار را تولید می‌کند که او قسمت دوم نوشته خود را به معرفی «راه حل» بدیل برای «جریان اصلاحات» اختصاص دهد.

او خود صریحا می‌گوید: «اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن {low politics} مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز»

از نگاه من، اصلاح طلبان، طی یک دوره 20 ساله از 76 تا 96، از یک شریک حکومت وقت incumbent government، به یک نیروی سیاسی ناراضی opposition در حاشیه نظام سیاسی، و به زبان دقیق‌تر، به اپوزیسیون شبه قانونی، تبدیل شده‌اند.

این برای نخستین بار در حیات جمهوری اسلامی است که این اتفاق می افتد. تعبیر این اتفاق مهم‌ترین حلقه کلیدی در مسیر طراحی خط مشی سیاسی و اظهار نظر درباره «چه باید کرد» اصلاح طلبان است. فکر کنم آقای حجاریان نیز نقطه چرخش را مثل من زمستان 96 بگیرند.

شاید بتوان مجموعه ادبیات سیاسی، که توسط گرایش‌های مختلف با پیشینه اصلاح طلبی تولید شده، را در دو تیپ یا گروه ایده آلی یا انتزاعی جای داد:

یکی تیپ یا نگاهی است که فکر می‌کند پس از آن چرخش 96 اصلاح طلبان دیگر «هیچ گونه امکان تاثیر گذاری بر سیاست کشور، حتی در عرصه low politics، ندارند» و لذا باید از بنیان بازاندیشی کنند.

و دیگری تیپ یا نگاهی است که فکر می‌کند هیچ تغییر بنیادینی که امکان و راه شراکت در قدرت را به روی اصلاح طلبان ببندد در کشور رخ نداده و آنچه رخ داده ناشی از تندروی‌ها یا عدم رعایت قواعد بازی توسط اصلاح طلبان است.

از این نوشته آقای حجاریان پیداست که او کمتر یا بیشتر به گرایش اول تعلق دارد. از نقدهای منتشر شده توسط احزاب ناراضی در جبهه اصلاحات هم استنباط می‌شود که آنها کمتر باور دارند که قطع نظر از شعارها و رویکردها، کسانی که قدرت سیاسی را در دست دارند، در وضع فعلی مصمم‌اند و می‌توانند جلوی ورود اصلاح طلبان، از هر گرایشی، را به درون دستگاه قدرت بگیرند.

امیدوارم آقای حجاریان در نوشته بعدی به این پرسش بنیادین پاسخی روشن بدهند که آیا در وضعیت سیاسی فعلی، برای جبهه اصلاحات ایران، این ظرفیت را قائل هستند که در مقام «اپوزیسیون قانونی» در کشور، حق حیات، حق فعالیت، و امکان تاثیر گذاری داشته باشد؟ یا فکر می‌کنند اصلاح طلبان برای تاثیر گذاری بر شرایط، برای زنده ماندن، باید از هویت و ماهیت اصلاح طلبانه عبور کنند؛ و اگر عبور نکنند جامعه سیاسی به آنها خواهد گفت: no. thanks. enough is enough

انتهای پیام



Source link