مجله : امیرعلی نبویان، ستاره شب های مافیا و پدرخوانده گفت: این جهان را دلخوشی نجات می دهد امید برای من خیلی دور و دست نیافتنی است اما دلخوشی دارم.
او بیان کرد: نظر های موافق و مخالف را باید خواند تا به تعبیر امیر علی نبویان بتوان «کاراکتر» خود را پیدا کرد. حتی حرف های رائفی پور را هم گوش دادم و از همه چیز یاد گرفته ام. از بهرام بیضایی یاد گرفتم. آدم عاقل باید نظر مخالف و موافق را بشنود.
این هنرمند تئاتر گفت:پیرزنی را در شهر دیدم که تا دم استادیوم آمده بود تا نتیجه بازی را بداند به او گفتم که از تلویزیون دنبال نکردید گفت می خواستم نزدیکشان باشم و حمایتشان کنم. رفقا و دوستانی که سال ها نگران حضور بانوان در ورزشگاه ها بودید «اخ« بودید درست می گفتید. فقط یک سوال دارم آنها که بعد این همه مدت آمدند ورزشگاه چرا هیچ اتفاقی نیافتاد؟ لطفا خسارت آن چند سالی که بانوان نتوانستند به استادیوم بیایند را بپردازید. شما اجازه کاری را نداده اید که نه تنها هیچ تبغات منفی را در پی نداشت بلکه تبعات مثبت نیز داشت
او در حرف های خود خواست به اندازه عشق خود به همسرش اشاره کند اما با بغض نتوانست صحبت هایش را تمام کند.
به گزارش نیوز، این نویسنده با تا کید بر این که از آدمی که چند حرف درست زده بود توقع نمی رفت که آن شوخی بی جا را بکند گفت: به همین دلیل برای او نامه نوشتم. آدم نباید گاهی اوقات با چیزی شوخی کند که موجب آزار و رنج دیگران شده است.
شایان ذکر است نامه امیرعلی نبویان به رائفی پور درباره شوخی او با ماجرای می تو و تعرض و تجاوز بود که با واکنش تند امیرعلی نبویان مواجه شده بود.
امیرعلی نبویان گفت: در مناظره های انتخاباتی یکی به دیگری می گوید تو دزدی، ان یکی می گوید برادرت قاچاقچی است و خواهرت کلاهبردار است. بعد که تمام می شود سوال من این است که اگر راست گفته اند که باید شخص مقابل محاکمه شود و اگر دروغ گفته است که باید به جرم تشویش اذهان عمومی بازخواست شود. این باید به دست قانون سپرده شود من به عنوان یک انسان که شاهد این اتفاقات هستم. خوشم نمی آید که با این پدیده و مشکلات خانم ها شوخی کند چون خانم ها در تنگنا و سختی هستند. اگر موضع میخواهید بگیرید جدی موضع بگیرید.
این بازیکن ریالیتی شو های مافیا با بیان اینکه متاسفانه راه های کسب محبوبیت در این مملکت شناخته شده است گفت: به فلان سلبریتی فحش بدهیم، به فلان دستگاه فحش بدهیم راه های رسیدن به محبوبیت است و برخی از این ها نمایش است و هدف محبوبیت است.
او تاکید کرد: شاید همه این حرف ها غلط باشد اما در این لحظه به این نحو فکر می کنم. هیچ آدمی کامل و خالی از اشتباه نیست. ته ذهن من در این مورد همین الان می گوید شاید اشتباه می کنی.
امیر علی نبویان با اظهار به اینکه نصف خانواده او قبل از انقلاب مهاجرت کردند گفت: اگر می خواستم از این کشور بروم می رفتم منت هم نمی گذارم. من در انزلی زندگی می کنم چون فکر می کنم بهترین شهر است رفتن من از ایران کاری ندارد به رغم تمام مشکلات اینجا مانده ام چون کشورم را دوست دارم.
او در پاسخ به سوال فرهاد عشوندی گفت: من اصلا امیدی ندارم و کاره ای نیستم که به مردم بگویم چه کنند
اگر به خاطر داشته باشید تیم ملی که به قطر باخت کلی فحش خورد اما وقتی استرالیا را بردند اسطوره شدند. هر دو تیم ما بود.
امیر علی نبویان در پاسخ به مطرح شدن موضوع زندان رفتن برخی برای ماندن در کشور و همچنین ماجرای شروین حاجی پور و علی دایی گفت: من مطلقا نا امیدم اما به اندازه دنیا دلخوشی دارم. چیزی که من را آرام کرد این بود که بعد این همه سال به دیدار تو بیایم. دلخوشی من بازی کردن مافیا با دوستانم در یک کافه است. دلخوشی من ریختن یک فنجان چای با همسرم و نوشیدن آن پشت پنجره بالکن است.
او در ادامه گفت: این جهان را دلخوشی نجات می دهد امید برای من خیلی دور و دست نیافتنی است اما دلخوشی دارم. گل یا پوچ بازی کردن و اسم فامیل بازی کردن زمان خاموشی جنگ دلخوشی ما بود. انقدر میخواهم به روزهای گذشته برگردم چون دلخوشی زیاد داشتم.
این نویسنده در ادامه گفت: فیلم کندو می گوید که نداشتن بهتر در جنوب شهر درک می شود تا شمتال شهر. تا غم غم نان است چشم مردم به دست شاطر است تا دهن شاعر. ای کاش آنقدر پول داشتم که هیچ گرسنه ای در این کشور نبود. کاش می توانستم یک کاری بکنم که اقتصاد درست شود. من خودم نداری هم کشیدم.
ماشین چینی الان حدود 3 میلیارد قیمت دارد من این سه میلیارد را جلو هستم چون گواهی نامه هم ندارم. گواهی نامه خانمم هم باطل شده است. چیزی که حرف میزنیم در باره آن کالای ضروری است. خوراک پوشاک و مسکن. خنده ما واکنش عصبی است. کاش در آن کتاب علوم نمی نوشتید. خوب نیاز های ثانویه هم که نیست؟ در عین داشتن منابع و ذخایر و این همه آدم باهوش فراری مردم فقیری هستیم. یعنی این استخر اقتصاد خراب است.
به گزارش مجله ، در بخش دیگر صحبت ها امیرعلی نبویان گفت: سیروس قایقران و سید مهدی ابطحی اسطوره های بچگی ما بودند. تیم مهم بود برای من نه کیروش و .. ناصر حجازی ستاره من بود. مجتبی جباری بازیکن مورد علاقه من بود و فرهاد مجیدی ستاره استقلال بود. ناصر محمدخانی، مجتبی محرمی و.. همگی مارا یاد روزهایی می اندازند که زندگی قشنگ تر بود. آقای حجازی به ما درس دادند. آنچه حسرتش را می خوریم احترام است. بزرگتر ها باید بزرگی کنند سن بالا بودن مهم نیست.
او در ادامه گفت: من فوتبال خانم ها را نپاه می کنم چون خشونت و سرعت انتقال توپ آن مانند سال های گذشته فوتبال مردان است. آقای صدر حیف شد.
در بخش دیگری از حرف های او مطرح شد: بازیگری سبک زندگی من نیست. من 7 صبح میخوابم و 2 بعد از ظهر بیدار می شوم. نمی توانم آن را درک کنم. مثل والیبال.
آمل شبیه تهران شده است و من کوچکی و خلوتی انزلی را ترجیح می دهم. دوست دارم آسمان را ببینم. آمل در قلب من جای دارد و در آنجا به خاک سپرده می شوم. شهر ریشه و فرهنگ مشترک میخواهد تهران شهر نیست. تهران آداب ملی دارد. تهران فقط کوچه دوم گاندی بود خانه پدربزرگم. من در تهران عاشق شدم و بهترین سال های عمرم را گذراندم اما یک روز آن را شهر خود ندانستم.
پیاده سازی متن این مصاحبه در مجله انجام شده است و ویدیوی آن در برنامه ستاره بازی ضبط شده است.
انتهای پیام