حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار نیوز قرار داده است، نوشت:
در قرآن آمده: “وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أیمانُکُم”؛ “محصنات” در این آیه به معنای “زن شوهر دار” است که نکاح و آمیزش با او همچون نکاح و آمیزش با زنان دیگری که در آیه قبل شماره شدهاند، حرام میباشد. علامه در المیزان این فراز آیه را (جواز نکاح و آمیزش با زنان شوهردار) را فقط بر “کنیزان شوهردار” تطبیق میکند زیرا فقط آنان هستند که با وجود داشتن همسر بالفعل، مولایشان حق آمیزش با آنان را دارد.(المیزان، ذیل آیات 23-28 نساء)
مالک به اقتضای مالکیت میتواند کنیز خود را شوهر دهد و در عین حال حق دارد هر گاه خواست، کنیز شوهردار خود را، از شوهرش بازستاند و نگه دارد تا عادت شده و پاک گردد(استبراء) و بعد با او آمیزش کند و دوباره به شوهرش باز پس دهد و شوهر هم بعد از استبراء، میتواند از او بهره جنسی ببرد.
این حقی است که مالک به اقتضای مالکیتش دارد و به همین خاطر قرآن افراد را به ازدواج با زنان آزاد سفارش کرده و ازدواج با کنیزان را جز برای افراد مجردی که توان ازدواج با غیرکنیز را ندارند، نپسندیده است(نساء/25).
البته ازدواج با زنانی که کنیز بوده یا هستند، ذاتا نه تنها ناپسند نیست، بلکه بر خلاف اخلاق جاهلی که ازدواج با کنیز را لئامت و پستی میشمرد، بسیار پسندیده شمرده است و امامان ما، بدان عمل میکردند و با عمل خود، بدان سفارش مینمودند اما با خریدن و آزاد کردن کنیز ابتدائاً و سپس ازدواج با او؛ تا دیگر همسرش تحت حکم کسی نباشد و دیگری نتواند او را از وی باز ستاند.
مورد دوم، زنان شوهردار مشرکی که به همراه سپاه کفر و شرک و به عنوان جنگنده به کشور اسلامی تازیدهاند تا نظام اسلامی را سرنگون کرده و مسلمانان را نابود ساخته، به بردگی بگیرند. مسلمانان به حکم عقل و شرع موظفند در برابر این هجوم ظالمانه، از خود دفاع کنند و افراد دشمن مهاجم را بکشند تا شکست آنها قطعی و یقینی شود و بعد از آن، افراد جنگجو اعم از زن و مرد را اسیر کرده و به حکم ثابت و همیشگی قرآن(محمد/4)، به منّت یا در مقابل فدیه آزاد کنند یا بنا به سنت نبوی و با توجه به مصلحتبینی حاکم جامعه و اقتضائات زمان و مکان، آنان را به بردگی بگیرند و بین مجاهدان تقسیم کنند.
این زنان شوهردار از افراد سپاه مهاجم که اسیر شده و به صلاحدید حاکم شرع، به بردگی گرفته میشوند، با اسیر شدن و به بردگی رفتن، رابطه زناشوییشان با شوهران سابق قطع شده و به ملکیت صاحب خود در میآیند و دیگر “محصنات و شوهردار” حساب نمیشوند[که آیه را شامل آنان بدانیم] و مالک آنها به حکم مالکیت حق دارد بعد از استبراء، از آنان بهره جنسی ببرد(به شرط این که از شوهر سابقش باردار نباشد که در این صورت باید تا وضع حمل، از آمیزش خودداری کند) یا او را به دیگری ببخشد یا به همسری دیگری درآورد.
البته اسلام بردهداری و بردهگیری، حتی برده گرفتن اسیران جنگی را نمیپسندد و اصولا دین برای آزاد کردن انسانها آمده لذا حکم ثابت و جاوید اسلام در باره اسیران جنگی در قرآن، آزاد سازی به منّت یا در قبال گرفتن فدیه است (محمد/4) ولی در زمان ظهور اسلام، برده داری و بردهگیری عملی عادی و رایج در جامعه بشری بود و اسلام چون هنوز سیطرهای نداشت، نمیتوانست آن را براندازد لذا پیامبر به ناچار آن را با قیود و شرایطی اجازه داد و در جنب آن، راههای جنبی فراوانی برای آزاد شدن قهری و استحبابی بردگان در احکام خود تعبیه کرد تا این رویه غلط به تدریج از بین برود.
البته بعد از پیامبر و امام علی، بسیاری از احکام اسلام بهخصوص احکام حکومتی دچار تحریف و بدعملی شدند و برده گیری و برده داری نیز در سیره عملی حکومتهای مدعی اسلام از این مصیبت در امان نماند و لذا عملکرد حکومتهای مدعی اسلام در این زمینه اصلا قابل دفاع نیست.
امروز که خوشبختانه جامعه بشری به حدی از رشد رسیده که بردهداری را حداقل در ظاهر ممنوع ساخته، اسلام به طور طبیعی هیچ مصلحت و خیری در زنده کردن دوباره آن نمیبیند و دیگر در هیچ شرایطی بدان دعوت نمیکند زیرا دعوتی مرتجعانه و خلاف عقل و فطرت است و اسلام که به عقل و فطرت دعوت کرده و میکند، خواهان زنده شن عملی غیرفطری نخواهد بود.
انتهای پیام