محمد سرافراز: هیچ اعتراف تلویزیونی را پخش نکردم


سرویس سیاسی نیوز: «محمد سرافراز»، رئیس اسبق صداوسیما با اشاره به دیدارش با رهبری چند ماه پیش از استعفا گفت: موارد متعددی را به رهبری گفتم که یا این مسائل را بپذیرید یا من کنار می‌روم.‌ کار منطقی هم همین بود که تصمیم را به اختیار رهبری بگذاریم که انتخاب کنند کدام مسیر پیش برود.

آقای سرافراز در گفت‌وگو با نیوز با اشاره به اصل ۲۷ قانون اساسی گفت: از اولین مسائلی که پس از انتصاب به‌عنوان رئیس صداوسیما با رهبری و بیت ایشان مطرح کردم همین بود که این بند قانون اساسی درباره‌ی اعتراضات اجرایی شود و جاهایی ایجاد شود تا کسانی که اعتراضی دارند حرفشان را بزنند.

او با با بیان اینکه «اتهام نفوذ به من نمی‌چسبید»، گفت: قبل از اینکه به صداوسیما بروم گفته بودم که این سازمان به جراحی نیاز دارد و جراحی هم بدون خونریزی نمی‌شود. اوضاع کشور هم همینطور است.

متن کامل بخش نخست گفت‌وگوی تفصیلی نیوز با محمد سرافراز را می‌توانید در ادامه بخوانید:

صداوسیما با دو نوع چالش مواجه است

نیوز – آقای سرافراز شما را با صداوسیما می‌شناسند. صداوسیما در چند دهه‌ی اخیر همواره مورد نقد مداوم بوده است؛ به ویژه در مقاطع زمانی که در کشور اتفاقاتی افتاده است مثل سال‌های 78، 88 و چه سال‌های اخیر. چرا با وجود تغییر رؤسای صداوسیما در عملکرد این سازمان تغییری رخ نداده است و همچنان همان کارها تکرار می‌شود؟

محمد سرافراز: بسم الله الرحمن الرحیم

این سوال بسیار کلی است؛ صداوسیما با دو نوع چالش مواجه است. نخست، چالشی که با بیرون از سازمان (با نظام حکمرانی از یک طرف و با مردم از از طرف دیگر) دارد. و چالش دیگر که داخلی است،  پیرامون اینکه رسانه ملی چگونه باید مدیریت شود که کارآمد و مستقل باشد و در آن زد و بند وجود نداشته باشد و در یک کلام «رسانه» باشد.

البته بعد از زمانی که بحث اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین مطرح شد چالش جدیدی هم به وجود آمده است که نسبت این رسانه‌ی سنتی با رسانه‌های نوین چگونه باید باشد و صداوسیما چطور می‌تواند خود را با این شرایط تازه تطبیق دهد؟ کلیت بحث به این شکل است که البته می‌توان درباره‌ی جزییات هر بخش آن هم توضیحاتی داد.

تنظیم رابطه‌ی صداوسیما با حاکمیت و اکثریت مردم بسیار مهم است

رسانه ملی رسانه‌ای مرتبط با حاکمیت است؛ اینکه این رسانه چطور می‌خواهد روابط خود را با نظام حکمرانی که شامل سه قوه (به ویژه دولت)، نهادهای امنیتی، بیت رهبری و شخص رهبری که رئیس صداوسیما از آنجا منصوب می‌شود، نهادهای مذهبی (به جهت اینکه نظام خود را ایدئولوژیک و عقیدتی می‌داند آن نهادها خود را صاحب نظر می‌دانند) تنظیم کند مسئله‌ی مهمی است.

از طرف دیگر تنظیم رابطه‌ی صداوسیما با اکثریت مردم که شامل گروه‌های سیاسی، صنفی دارای گرایشات مختلف فرهنگی، اجتماعی، زبانی، سلایق مختلف دینی قشر متوسط و… هم مسئله‌ی بسیار مهمی است. صداوسیما در چنین الگوریتمی قرار گرفته و تنظیم این روابط کار راحتی نیست.

اگر کسی که راس کار است و مدیریت صداوسیما را برعهده دارد نتواند خودش را به درستی در بین خواسته‌های مردم و نهادهای حاکمیتی تنظیم کند دچار تناقض، فرسودگی و ضعف و مشکلات مختلفی می‌شود و در نهایت هم کسی از صداوسیما راضی نخواهد بود.

نیوز – آیا در عملکرد مدیران مختلفی که در صداوسیما حضور داشتند تفاوتی می‌بینید؟

سرافراز: عملکردها تفاوت داشته است و مدیران مختلف یکسان عمل نکرده‌اند. به دلیل توان مدیریتی و نوع شناخت از نظام حکمرانی عملکردها متفاوت بوده و بعضی بهتر عمل کردند و بعضی دیگر نیز عملکرد ضعیف‌تری داشتند. آن دسته از مدیران که شرایط محیطی را بهتر شناختند و تصمیمات مدیریتی بهتری گرفتند موفق‌تر بودند و برخی هم که شناخت درستی از این مسائل نداشتند عملکرد ضعیف‌تری داشتند.

راهبردهای نظام حکمرانی باید دقیق و شفاف باشد

در این ارتباط مهمتر از اینکه رئیس صداوسیما موفق عمل کرده است یا خیر سوال این است که آیا نظام حکمرانی نسبت به مسائل کلان کشور راهبردهای مشخص، هماهنگ و غیر متناقضی داشته یا نه؟ در امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاست داخلی و خارجی راهبرد مشخصی وجود داشته که منطبق بر قانون اساسی باشد که صداوسیما بخواهد خود را با نظام حکمرانی تطبیق دهد؟!

ابتدا راهبردهای نظام حکمرانی باید دقیق و شفاف باشد که بعد صداسیما آن را به زبان رسانه و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی تبدیل کند. نقص اول در آنجاست.

رای مردم آخرین مرحله‌ی یک نظام سیاسی مردم‌سالار است

نیوز – واقعا فکر می‌کنید راهبردی وجود ندارد؟

سرافراز: راهبرد مشخصی نداریم. بر اساس قانون اساسی انتظار این است که مردم در امور کشور مشارکت بالایی داشته باشند و مطابق خواست و نظر آنها پیش برود اما شما می‌بینید که در این موضوع دچار چالش هستیم. اگر نظام بخواهد بر اساس رای و نظر مردم پیش برود چنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی گفته که «میزان رای ملت است».

در قانون اساسی هم آمده است که تمام ارکان این نظام از رهبری که به شکل غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می‌شود تا رئیس‌جمهور و مجلس و شوراها بر اساس رای مردم است. اما رای مردم آخرین مرحله‌ی یک نظام سیاسی مردمسالار است.

اگر پایه‌ها و زیربناهای آن به درستی چیده نشود مردمسالاری شکل نمی‌گیرد. مردمسالاری دو رکن دارد؛ یکی، وجود احزاب آزاد و واقعی نه احزاب فصلی که نزدیک انتخابات دور هم جمع می‌شوند و رسالت خود را در این می‌بینند که لیستی را تهیه کنند و به مردم بگویند به این لیست که ما می‌گوییم رای بدهید.

این کار حداقل انتظار از یک حزب است. احزاب واقعی باید با سازوکارهای مشخص و از درون تشکل‌های صنفی و تخصصی در دانشگاه‌ها و در جامعه به وجود بیاید. احزاب واقعی می‌بایست نسبت به مسائل کشور راه حل شفاف و مشخص و عملی داشته باشند و زمانی که در قدرت نیستند نسبت به آن جریانی که حاکم است نقد جدی، عالمانه و مستمر داشته باشند. در این حالت نظارت جامعه نسبت به جریان حاکم از طریق این احزاب و در کنار آن رسانه‌های آزاد انجام می‌گیرد. این دو لازمه مشارکت سیاسی مردم است.

اگر نمی‌خواهیم الزامات مردم‌سالاری را بپذیریم اعلام کنیم قانون اساسی را کنار گذاشتیم

اگر هم نمی‌خواهیم این مناسبات و الزامات را بپذیریم می‌باید نظام سیاسی بازتعریف شود و اعلام کنیم که قانون اساسی را کنار گذاشتیم و نگاهمان این نیست.

نیوز – به نظر می‌آید که این پاسخ شما نوعی فرافکنی باشد. گاهی صداوسیما حداقل‌های کار حرفه‌ای را هم رعایت نکرده است این را دیگر نمی‌شود گردن بلاتکلیفی نظام سیاسی انداخت.

سرافراز: من یک بخش ازچالش‌ها را توضیح دادم. عرض کردم بخشی از چالش‌های رسانه ملی رابطه‌اش با نظام حکمرانی است و بخش دیگر هم با مردم است. قسمت مردم را توضیح ندادم. البته این دو مورد برای محیط بیرونی صداوسیماست. چالش‌های محیط درونی صداوسیما نیز درباره‌ی اینکه این رسانه چطور مدیریت شود و… نیز حائز اهمیت است.

اگر رسانه ملی بخواهد اعتراضات را پوشش دهد مسئولان برنمی‌تابند

برای مثال، در اعتراضات اجتماعی اگر رسانه ملی بخواهد این اعتراضات را پوشش دهد به دلیل آنکه نگاه امنیتی در نظامات کشور پررنگ‌تر شده مسئولان امر برنمی‌تابند. زیرا می‌گویند وقتی رسانه ملی چنین اخباری را پوشش دهد باعث می‌شود که آن رفتار قانونی شود و ترویج پیدا کند و ادامه داشته باشد. اگر هم رسانه ملی اعتراضات را پوشش ندهد میدان به دست رسانه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی می‌افتد.

اگر به این موضوع کمی عمیق‌تر نگاه کنیم باید بگوییم که آیا اصولا باید مجوز بدهیم که اعتراض باشد یا نه. در این باره بندهایی در قانون اساسی  آمده که که هیچ وقت اجرا نشده‌اند. تا زمانی که تکلیف آن سیاست‌های کلان روشن نشود صداوسیما در مواجهه با اعتراضات هر نوع مواجهه‌ای داشته باشد دچار چالش می‌شود.



Source link