آیت الله ناظم زاده: آیت الله سیستانی گفت یا کار دولتی یا عمامه


محمد توکلی، نیوز: آیت الله ناظم زاده با اشاره به اینکه در عمل دریافته است که روحانیت هرچه از حکومت‌داری فاصله بگیرد به نفع ملت و دین و است، می‌گوید بعضی از مراجع بزرگ شیعه مثل آیت الله سیستانی، روحانیت را ازحضور درکارهای حکومتی و دولتی منع می‌کنند.

این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه چند سال پیش در نجف ملاقاتی با آیت الله سیستانی داشته استمی‌گوید: از جمله مسایل مطرح شده از سوی ایشان، این موضوع بود که: «پیغام داده‌ام که هیچ روحانی‌ای حق ندارد وارد کارهای دولتی شود و اگر می‌خواهد وارد کار دولتی شود، باید عمامه‌اش را بردارد بعد وارد کارهای دولتی شود،»

او با انتقاد از بخشی از روحانیون حاضر در حوزه گفت: طلبه‌های تازه به دوران رسیده و یا افرادی که سر کار با علم و فقاهت ندارند چون دستی بر قدرت دارند نظریاتی یا قصه‌ها و داستان‌هائی می‌گویند که انسان باید از تعجب انگشت به دندان شود، زیرا این گونه افراد با تصورات ذهنی، یا عقل شخصی خود، نظریهٔ دینی می‌دهند.

بخش آخر گفت‌وگوی نیوز با آیت الله ناظم‌زاده را می‌توانید در ادامه بخوانید:

تصمیم مقامات بر یک‌دست‌سازی قواست

نیوز – بخشی از جامعه در انتخابات اخیر مجلس شرکت نکرد و ظاهرا در مورد امکان تغییر در شرایط کشور ناامید است. به نظرتان ممکن است این فضا تغییر کند و به صندوق رأی امیدوار شوند.

تصمیم مقامات، بر یک‌دست‌سازی قواست، لذا به نظرم فضای انتخابات کشور خیلی تحت تأثیر بی‌تفاوتی مردم قرار گرفت.

اولاً: هر کس در رأی دادن مختار است، و لذا کسانی تصمیم گرفته‌اند که رأی ندهند. ثانیاً: توصیه بنده تأثیری در رأی دادن مردم ندارد و طبق ضرب المثلی معروف آن قدر سمن داریم که یاسمن پیدا نیست.

«امام خمینی فقه پویا را پایه‌گذاری کرد» یک شعار است

نیوز – معروف است که امام خمینی فقه پویا را پایه‌گذاری کردند. به نظرتان اگر امروز امام خمینی در صحنه بود، چه اولویتی را در حوزه مسائل دینی و اعتقادی در دستور کار قرار می‌داد؟

به نظرم این جمله که می گویند «امام خمینی فقه پویا را پایه‌گذاری کرد»، یک شعار است و پشتوانه علمی ندارد، بلکه امام خمینی مثل بسیاری از مراجع و فقها در بطون فقه شیعه به خوبی ورود کردند و موشکافی نمودند و نظرات خود را اعلان کردند که بخشی از آن در دو جلد کتاب «تحریر الوسیله» جمع آوری شده که هم اکنون بسیاری از فقهاء بعد از ایشان و اساتید امروزه نظرات ایشان را مورد بررسی قرار داده و می‌دهند.

بله امام خمینی در همین تحریر الوسیله به مسائل مستحدثه یعنی مسائل جدید و مورد ابتلا و نیاز مؤمنین ورود کرده است که از ایشان به یادگار مانده و پس از ایشان همین مباحث هم مورد بررسی و نقد و تأیید بزرگان و اساتید حوزه است و برخی از فضلا هم مسائل جدیدتر روز را هم بررسی کرده و می‌کنند و بر آن می‌افزایند.

واما اینکه سؤال کردید اگر امروز امام خمینی در صحنه بودند چه اولویتی را در دستور کار قرار می‌دادند؟

در جواب باید عرض کنم که ایشان سفارش داشتند که فقه جواهری باید در حوزه زنده بماند یعنی همان فقهی که سازنده و برگرفته از قرآن کریم و سنت پیامبر خدا و روایات اهل بیت علیهم السلام است و نیز اجماع فقها و شهرت عملی و فتوائی و روائی علما ملاک فتوی و عمل باشد.

و بی‌شک اگر چنین باشد به طور قطع احکام اسلام و شیعه امامیه به بیراهه نمی‌رود و هر روز با چنگ زدن به ادله ساختگی و استحسانی به نظریات و فتواهای اشتباه و غلط نمی‌انجامد.

طلبه‌های تازه به دوران رسیده با تصورات ذهنی نظریه دینی می‌دهند

به وضوح شاهدیم که بعضی از طلبه‌های تازه به دوران رسیده و یا افرادی که سر کار با علم و فقاهت ندارند چون دستی بر قدرت دارند نظریاتی یا قصه‌ها و داستان‌هائی می‌گویند که انسان باید از تعجب انگشت به دندان شود، زیرا این گونه افراد با تصورات ذهنی، یا عقل شخصی خود، نظریهٔ دینی می‌دهند و این مسلماً بر خلاف فقه جواهری و به تعبیر بهتر بر خلاف قران و سنت و روایات اهل بیت است و مع الاسف بسیاری از کسانی که باید جلوی این رویه غلط را بگیرند روی ملاحظاتی سکوت می‌کنند و حرفی نمی‌زنند؛ البته بنده‌ی طلبه در هر جا چنین مسائلی را دیده باشم گاهی آشکارا و گاهی خصوصی تذکر می‌دهم و خدای را بر این توفیق سپاسگزارم.

پس اگر امام خمینی امروز هم به فرض محال برگردند و در صحنه باشند همان راه صحیح و به قول خودشان فقه جواهری را دنبال خواهند کرد.

اکثر حوزویان در اداره کشور دخالتی ندارند

نیوز – چرا حوزه نتوانسته چنان تاثیرگذار باشد که شاهد تخلف‌ها و مفاسدی که هر روز اخبار آن منتشر می‌شود نباشیم؟ چرا نتوانسته اعتقادات مردم را محکم کند؟

من نمی‌توانم از طرف حوزه حرف بزنم. من از طرف خودم حرف می‌زنم، و باید مردم بدانند خیلی چیزها را نمی‌توان گفت و نمی‌شود بدون در نظر گرفتن شرایط حوزه، عملکردش را قضاوت کنید. اجمالاً باید به حوزه حق بدهید که چندان تاثیرگذار نباشد. ده‌ها ملاحظه وجود دارد که بسیاری‌شان صلاح نیست در سطح عموم مطرح شود. شما در نظر داشته باشید که اکثر حوزویان در اداره کشور دخالتی ندارند. بنابراین بی انصافی است شرایط ناگوار و مشکلات کشور را پای حوزه بنویسند.

نیوز – بالاخره اداره‌کنندگان کشور نمادهایی از حوزه علمیه هستند.

نه، اکثر این‌ها از حوزه بیرون رفته‌اند و در واقع کارمند و مسئول شده‌اند و دیگر حوزوی محض به حساب نمی‌آیند، بله برخی از آنان هنوز با فقه و فقاهت حوزه سر و کار دارند و آنها اندک هستند و قهراً کارایی آن چنانی ندارند تا بتوانند تاثیرگذار باشند.

نیوز – یعنی اگر تعداد بیشتری از روحانیون در مصادر حکومتی باشند، مسائل کشور حل می‌شود.

خیر، من اصلاً چنین اعتقادی ندارم. ای‌کاش همان نظری که امام در اول انقلاب داشتند انجام می‌دادیم، یعنی اینکه روحانیت در اداره کشور فقط نقش نظارتی می‌داشت، ایشان پس از مدت کوتاهی که از انقلاب گذشته بود با همین دیدگاه به قم تشریف آوردند، ولی خوب، بعدها نظر ایشان به خاطر بعضی ازشرایطی که پیش آمد عوض شد.

حضور پر رنگ روحانیت در نهادهای حکومتی باعث شده مردم نواقص را به پای دین بنویسند

ممکن است بپرسی، چرا روحانیت اگر در مصادر امور نباشد، بهتر می‌توانند به وظیفه عمل کند؟

پاسخم این است که اگر روحانیون در مسند حکومت نبوده باشند به راحتی می‌توانستند به کمبودها و تخلفات اعتراض کنند، حرف بزنند و مشکلات را بگویند و قهرا کمبودها و اشتباهات پای روحانیت نوشته نمی‌شد و بی شک حضور پر رنگ روحانیت درمناصب و نهادهای حکومتی باعث شده که مردم همه اشکالها و نواقص را به پای روحانیت و بدتر آن به پای دین بنویسند.

بنده در عمل دریافتم که روحانیت هرچه از حکومت‌داری فاصله بگیرد به نفع ملت و دین و است و جالب است بعضی از مراجع بزرگ شیعه مثل آیت الله العظمی سیستانی روحانیت را ازحضور درکارهای حکومتی و دولتی منع می‌کنند. چند سال پیش در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم. از جمله مسایلی که مطرح کردند، همین موضوع بودکه فرمودند: من پیغام داده‌ام که هیچ روحانی‌ای حق ندارد وارد کارهای دولتی شود و اگر می‌خواهد وارد کار دولتی شود، باید عمامه‌اش را بردارد بعد وارد کارهای دولتی شود،. ایشان حتی در مورد مشاغلی که تصور می‌شد رنگ و بوی دینی دارد و روحانیون باید اداره کنند هم چنین نظری داشتند. مثلاً فرمودند: مسئول موقوفات منسوب به امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) که یک روحانی بود و فکر می‌کردند چون موقوفه حضرت علی علیه السلام است مانعی ندارد که روحانی باشد، ولی گفتم باید یا لباس روحانیت را از تن درآورد و یا از اوقاف بیرون آید، و او از اوقاف بیرون آمد.

هر چه روحانیت در کارهای اجرایی بیشتر وارد شود با مخالفت افزون‌تر جامعه ایرانی روبرو خواهد شد

با این دیدگاه، امروز شاهدیم هم امور کشور عراق اداره می‌شود و هم روحانیت آنجا به وظیفه خود به خوبی عمل می‌کند و کمبودها و تخلفات حاکمان عراق پای روحانیت و در واقع پای دین نوشته نمی‌شود. و جالب است که در کشور عراق آیت‌اللّه العظمی سیستانی رهبری معنوی ملت و دولت عراق رادارند و کشوری و لشکری و مردم کوچه و بازار هم گوش به فرمان و دستورات ایشان هستند؛ بدون آنکه در قانون اساسی عراق به صراحت نامی از اختیارات ویژه برای مرجعیت یا نام ایشان باشد

شیوه کار این مرجع بزرگ، همانند مراجع برجسته‌ای همچون آیت الله العظمی بروجردی و امثال ایشان که قدرت معنوی ایشان همه جا حس می‌شود و ایشان هم در مواقع خیلی مهم نظر خود را می‌دهند و مردم از جان و دل اطاعت می‌کنند، که نمونه بسیار دارد.

پس روحانیت ایران هر چه بیشتر در کارهای اجرائی کشور وارد شود به طور حتم با مشکلات بیشتر و مخالفت افزون‌تر جامعه ایرانی رو به رو خواهد شد.

نیوز – وبه عنوان پرسش آخر، به نظرتان چه باید کرد؟

این «چه باید کرد»، دراین بحث ما دو طایفه و گروه را در بر می‌گیرد:

یکی روحانیت مستقل و منتقد و دلسوز، که به همان روشِ انتقادِ مشفقانه خود، ادامه دهند، زیرا اگر مسئولان به حال خود، واگذاشته شوند، بدون این که خود بفهمند در تهاجم انواع عوامل فساد، گرفتار می آیند و اگر منتقدان دلسوز بخواهند جامعه را اصلاح کنند، باید دائماً خطاهای حاکمان را گوشزد کنند، امیر مومنان علی (ع) می‌فرماید: «فلیست تصلح الرعیه إلَا بصلاحِ الولاة»(نهج البلاغه، خطبه 216)؛ یعنی صلاح و فساد امت، به صلاح و فساد حاکمان، منوط است. پس هرچه انتقاد مشفقانه بیشتر باشد، ضریب امنیتِ معنوی و صلاح والیان و رفاه و آسایش حامعه و مردم، بیشترخواهد بود.

حاکمان هم باید بدانند این نقدهای دلسوزانه، تلخ است، اما به نفع آنان است، لذا نباید برنجند. امیرمومنان درعهدنامه مالک اشتر (نامه ۵۳ نهج البلاغه) توصیه می‌کنند: “بایدبرگزیده ترین وزیر نزد تو، آن کس باشد که سخن حق تلخ را بیشتر به تو بازگو کند…».

روحانیت مستقل و منتقد و دلسوز، در ضمن بازگو کردن مشکلات و نارسایی‌ها باید مواظب باشد که «خدا» را در نظر بگیرد، نگاهش به این نباشد که فلان رسانه داخلی یا خارجی او را تشویق یا تهدید کرده یا نکرده، بلکه فقط رضایت و آسایش مردم-که همان رضایت خداست-را مّدِ نظر داشته باشد. روحانیان آگاه می‌دانند که بیگانگان، دلسوزِ مردم ما نیستند، بلکه هرچه به نفع خودشان باشد دنبال می‌کنند.

تقسیم مردم به خودی و غیر خودی آفت اتحاد و همدلی است

طایفه دیگر «چه باید کرد؟» متوجه مسئولان است. متولّیانِ ادارهٔ کشور-به ویژه افراد ردهٔ بالا-ابتدا باید در میان مردم خود، همدلی و اتحاد و اُلفت به وجود آورند. زیرا تقسیم مردم به خودی و غیر خودی، ایجاد موانع برای احزاب اصیل و شناسنامه دار برای حضور در انتخابات، پاپوش درست کردن برای نیروهای کار آمد و آزادی خواه و محروم کردن آن‌ها از فعالیت‌هایی که در قانون اساسی آمده، سپردن قوای حکومتی به یک جناح خاص و یک دست سازیِ همه این‌ها از آفت‌های مهلکِ اتحاد و همدلی است.

کارِ دیگر مسئولان باید تمرکز بر سیاست خارجی فعال باشد؛ به طوری که نه به آمریکا و غرب، باج بدهند و نه به روسیه و چین، بلکه باید این‌ها بر اساس «منافع ملی» رفتار کنند، تنش‌ها را کمتر و به شکوفایی اقتصاد و تـأمین رفاه و آسایش مردم بیندیشند.

کار دیگر مسئولان در مورد «چه باید کرد»، شفاف سازی است. مسئولان مملکت-به ویژه روحانیت-نباید کارهای خلاف را لاپوشانی کنند، اگر خودشان یا فرزندان و بستگان یا افرادِ زیر مجموعه آن‌ها تخلّفی می‌کنند، به اطلاع مردم برسانند و عذرخواهی کنند. امیر مومنان علیه السلام به مالک اشتر توصیه اکید می‌فرمایند که: «اگر رعیت به تو، گمان و ظّنِ بد ببرد، عذر خود را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار بدگمانی آن‌ها را از خود برطرف ساز، اگر چنین کنی خود را به عدالت پرورده‌ای و با رعیت مدارا نموده‌ای …: إن ظَنَّتِ الرَّعِیةُ بک حَیفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِک و…».

فرهنگ عذرخواهی و استعفا و کنار رفتن مسئولان، در کشورهای دیگر که مسلمان نیستند، بارها دیده و شنیده شده، اما متأسفانه در میان مسئولان ما که امام و پیشوایی چون امیر المؤمنین علیه السلام داریم، این فرهنگ به چشم نمی‌خورد.

کار دیگر، مسئولان نباید از مجازات افراد متخلّف، که به حلقه‌های قدرت نزدیک هستند، خودداری کنند و فرهنگ عذرخواهی در صورت مشاهده خلاف را نهادینه کنند، که بی توجهی به مجازات و پرهیز از عذرخواهی اعتماد مردم را که بزرگ‌ترین سرمایه حکومت است از بین می‌برد و توان و قدرت را مسئولان را کم می‌کند، و امروزه رسانه‌های گوناگون و فضای گسترده مجازی در اختیار مردم است و آن‌ها بالاخره از تخلّفات آگاه می‌شوند، پس نمی‌توان چون کبک، سر در برف فرو برد.

انتهای پیام



Source link