جامعه پزشکی غربی اخیرا این سوال را مطرح کرده است: آیا مراقبت های بهداشتی جایگزین، با نام کلی، متافیزیکی، انرژی یا ذهن، بدن، شفابخش روح و طب غربی (WM) ادغام خواهند شد؟ این سوال به این معنی است که دلیلی برای تعجب وجود دارد و/یا باید مزایایی را که ادغام ممکن است ایجاد کند در نظر بگیریم. توجه به ادغام کل نگر، متافیزیک، انرژی یا ذهن، بدن، شفای روح و طب غربی مشابه مقایسه سیب با پرتقال است. تنها مقایسه بین سیب و پرتقال این است که هر دو میوه هستند – اما مقایسه به همین جا ختم می شود. کل نگر، متافیزیکی، انرژی یا ذهن، بدن، شفای روح و طب غربی کاملاً متضادهای قطبی هستند که هیچ وجه اشتراکی ندارند، به جز موضوع (شما). توضیح خواهم داد.
برای درک تعریف طب غربی، باید زبان مورد استفاده پزشکان و محققان را بررسی کنید. انتخاب کلمات آنها سیستم های اعتقادی و مدل هایی را که برای درک روشی که آنها فکر می کنند درمان استفاده می کنند را نشان می دهد. هنگام مشاهده وضعیت طب غربی و تأثیر داروها و داروهای بدون نسخه (OTC)، پارادوکس جالبی به وجود می آید. شرکتهای دارویی ادعا میکنند که داروها و OTC میتوانند برای مردم معجزه کنند: کاهش کلسترول، پایان دادن به افسردگی بالینی، معکوس کردن پوکی استخوان، از بین بردن آلرژی، درمان سرطان، درمان اماس، آرامش کودکان و بسیاری از وعدههای مشابه دیگر.
اگر داروهای تجویزی یا OTC برای مردم بسیار خوب است، همه مشتریان سالم دارویی کجا هستند؟ حقیقت این است که هیچ کدام وجود ندارد. هیچ کس دوازده نسخه یا داروی OTC مصرف نمیکند که وضعیت سلامتی خوبی داشته باشد. در واقع، هر چه یک فرد نسخه های بیشتری مصرف کند، سلامت کلی او بدتر می شود. و اگر به سالمترین افرادی که میتوانید پیدا کنید نزدیک شوید و از آنها بپرسید که چه داروهای نسخهای یا داروهای OTC مصرف میکنند تا اینقدر سالم باشند، نگاهی گیج به شما خواهند داشت: افراد سالم داروهای نسخهای یا OTC را مصرف نمیکنند!
این نوع زبان برای محققان در پزشکی غربی غیر معمول نیست. آنها بدن انسان را به عنوان میدان نبردی می دانند که در آن جنگ علیه مهاجمان (ویروس ها، عفونت های باکتریایی و تومورها) به راه افتاده است. با شروع دوران ویکتوریا، جامعه غربی به رفع سریع و نتایج بدون هیچ تلاشی معتاد شده است. طب غربی در برخی موارد این نتیجه را ارائه کرده است. هنگامی که وسترن مدیسین نتیجه «رفع سریع» را ارائه نمیکند، پاسخ این است: «متاسفم، نمیتوان کمکی کرد – جراحی موفقیتآمیز بود، بیمار فوت کرد». جالب است بدانید که AMA نرخ موفقیت ناخوشایندی را گزارش میکند – تقریباً ۲۵۰۰۰۰ نفر هر سال به دلیل تشخیص اشتباه جان خود را از دست میدهند و/یا درمان کمکی به بهبود سلامت فرد نمیکند یا هیچ کمکی نمیکند. به عبارت دیگر این افراد به دلیل بیماری جان خود را از دست نداده و به دلیل درمان نادرست جان خود را از دست داده اند.
تئوری و دکترین طب غربی نمی تواند تشخیص دهد که بیماری ها از فرد جدا نیستند. در واقع هر بیماری را می توان با دقت بیشتری بیانگر سبک زندگی، باورها و انرژی های بیمار نامید. به عنوان مثال، سرطان یک تومور نیست: این یک اختلال سیستمیک است که تنها با کمک به بدن قابل درمان است، نه با حمله به آن با بمب های شیمیایی یا چاقو. تومور به سادگی یکی از بیان فیزیکی اختلال سیستمیک است و صرفاً برداشتن تومور هیچ کمکی به درمان بیماری نمی کند. بدن به گونه ای طراحی شده است که خود را درمان کند – با توجه به مراقبت مناسب – تغذیه، مکمل های گیاهی، رفاه روحی و عاطفی.
بدن طوری طراحی شده است که خودش را التیام دهد به شرطی که از حمایت مناسب برای انجام کارش برخوردار باشد. طب سنتی چینی (TCM) مبتنی بر مفهوم چی متعادل (تلفظ “چی”) یا انرژی حیاتی است که اعتقاد بر این است که در سراسر بدن جریان دارد. Qi برای تنظیم تعادل روحی، عاطفی، ذهنی و فیزیکی فرد و تحت تأثیر قرار گرفتن نیروهای متضاد یین (انرژی منفی) و یانگ (انرژی مثبت) پیشنهاد می شود. بیماری ناشی از اختلال در جریان چی و عدم تعادل یین و یانگ است. از جمله اجزای TCM می توان به درمان گیاهی و تغذیه ای، تمرینات فیزیکی ترمیمی، مدیتیشن، طب سوزنی و ماساژ درمانی اشاره کرد.
شفای کل نگر، متافیزیکی، انرژی یا ذهن، بدن، روح از آغاز زمان در میان باورها و اعمال مذهبی همراه با رمز و راز، خرافات، ترس و سوء تفاهم وجود داشته است. شفای کل نگر در حال حاضر بدون توجه به اینکه هر کسی به چه چیزی اعتقاد دارد یا فکر می کند شناخته شده است. تقریباً از هر کسی در مورد رفاه معنوی آنها بپرسید و احتمالاً به شما خواهند گفت: “بله، من یک فرد روحانی هستم، اغلب به کلیسا می روم.” در آنجا، سردرگمی ناشی از ارتباط شفا با دین است. اکثریت مردم، از جمله رهبران مذهبی، تفاوت را درک نمی کنند.
تعریف: “شفا” ۱. بازگرداندن سلامتی یا سلامت، ۲. درست کردن، ترمیم، ۳. بازگرداندن شخص به تمامیت معنوی، ۴. کامل و سالم شدن، بازگشت به سلامت.
تعریف: “روح” ۱. اصل حیاتی یا نیروی جاندار در موجودات زنده، آگاهی غیر جسمانی. حدود دوازده توضیح بیشتر وجود دارد که عمدتاً به مفاهیم مختلف مذهبی مربوط می شود.
تعریف: “دین” ۱. اعتقاد و احترام به یک قدرت یا قدرت های ماوراء طبیعی به عنوان خالق و حاکم جهان، ۲. مجموعه ای از باورها، ارزش ها و اعمال مبتنی بر آموزه های یک دکترین دینی.
بنابراین، بر اساس تفاسیر رایج طب غربی از چگونگی «هستن» چیزها، پارادوکس های بسیاری ایجاد می شود. اثر حاصل سردرگمی و عدم تندرستی است. حقیقت، همانطور که کارل یونگ و دیگران در نوشته های خود به دقت بیان کرده اند، این است: هر چیز در جهان انرژی و آگاهی است. این که چگونه کسی در مورد آن واقعیت فکر می کند یا احساس می کند نمی تواند آن را تغییر دهد. هدف همه ادیان این است که بدانند انسان ها بخشی از خود را دارند که فیزیکی نیست و نیاز به کشف و تجربه این جنبه از خود وجود دارد. بخشی از هدف، کشف هدف و زندگی به بهترین شکل ممکن است. بخش دیگری از آن هدف نیز شامل دستیابی به حقیقت و سلامت معنوی است. اما نتیجه آموزه های دینی در رابطه با سلامت معنوی ما یک شکست هولناک بوده است. اگر مهمترین جنبه وجودی ما خود معنوی ماست و از آن غفلت شده است، معجزه است که ما این مدت وجود داشته ایم.
بسیاری از کلیساها در تلاش برای اجتناب از پذیرش “حقیقت” در حالت سردرگمی شدید هستند. بزرگترین مبارزه این است که چگونه می توان همه دانش را که اکنون شناخته شده است، ترکیب کرد و آن را در جزمات دینی و الهیات ادغام کرد. مشکل عدم امکان تطبیق عیوب آشکار در اکثر الهیات و عقاید است. کاستیهای آشکار و چگونگی منافع و برنامههای خاص سیاسی و ملیگرایانه و دیگر اهداف و برنامهها، منجر به تاریخی پر از ناامیدی، تراژدی، سردرگمی و جنگهای مذهبی شده است.
در بسیاری از فرهنگها همیشه تصور میشد و/یا میدانستند که ما موجوداتی روحانی هستیم، بزرگترین استثنا در فرهنگهای صنعتی غربی است که معتقدیم ما افرادی هستیم که اتفاقاً روح داریم. فلسفه شرق معتقد است که ما ابتدا یک روح هستیم که در چیزی به نام “بدن” جای گرفته است. زیباترین و ساده ترین تفسیر از اینکه چگونه همه چیز “IS” را می توان در سنت بومیان آمریکا یافت. “هر چیزی در جهان روح است، هر چیز در آن از همان روح است و همه به هم متصل است.” این دقیقاً همان چیزی است که ما در علم و فیزیک کوانتوم شروع به درک می کنیم، که همه چیز در جهان از یک چیز ساخته شده است و نسبت به آن آگاهی دارد. دو چیزی که بیش از همه دانشمندان را ناامید می کند این واقعیت است که همه اینها
اشیا در طول زمان، مکان و ابعادی که هنوز درک نکردهاند و توانایی اشیا برای عملکرد در سطوح بینبعدی و چند بعدی عمل میکنند. درجه بالایی از درک جدید در مورد علم و فیزیک در مورد معنای معنوی واقعاً اکنون عمدتاً توسط محققان مستقل حاصل شده است. به نظر می رسد فیزیکدانان و دانشمندان با فناوری پیشرفته و تحقیقات هوافضا، همه درک مختصر و دقیق تری از روح و معنویت نسبت به کسانی که دارای پیشینه الهیاتی هستند، دارند.
واقعیت و حقیقت روح – به زبان ساده، تنها یک خدا یا انرژی جهانی وجود دارد که همه چیز است. فقط یک آگاهی وجود دارد. ما تنها یک بیان منفرد از The One هستیم. همه جزمها، الهیات و باورهای مذهبی که هر کسی برای انباشته کردن این حقیقت انتخاب میکند معمولاً بانک نامیده میشود. عدم شناخت واقعی و به کارگیری این تحریفات است که منشأ همه مشکلات عاطفی، جسمی و روحی بوده است. روح زنده است، چیزی است که زندگی می شود و تجربه می شود، مطمئن ترین راه برای نابودی یا سرکوب آن سازماندهی و نهادینه کردن آن است.
تجربیات معنوی به ما می آموزد: هر چیزی که فکر می کنیم یا احساس می کنیم بر خود و دیگران تأثیر می گذارد. ما باید بدانیم که هر احساسی – خشم، ترس، نفرت، غم، قضاوت – احساساتی هستند که ذهن تولید میکنند و باید اصلاح یا حذف شوند. رها شدن در تب – خشم، ترس، نفرت، غم و اندوه، قضاوت، واکنش های فیزیکی ایجاد می کند. برای هر واکنش فیزیکی، علائمی با نام مستعار – مانند سرماخوردگی، سرطان، ام اس، و همه چیز از A تا Z، ارتباط مستقیمی با احساسات ایجاد شده در ذهن وجود دارد. هنگامی که این احساسات ایجاد شده توسط ذهن از بین برود و زخم های ایجاد شده از عبارات طولانی مدت و ناکارآمد التیام یابد، تظاهرات فیزیکی که توسط طب غربی به عنوان بیماری برچسب زده شده است از بین می رود.
نکته اصلی این است که سلامت و رفاه تحت تأثیر دو جناح است – پزشکان و وزرا. پزشکان به عنوان مکانیک هایی که روی مکانیسم فیزیکی کار می کنند آموزش دیده اند. آنها در تجارت “درمان” هستند. آنها در “هنر درمان” آموزش ندیده اند. اکثر پزشکان حتی ابتدایی ترین مفاهیم شفا را درک نمی کنند. اکثر آنها نمی دانند که چگونه می توانند صدمه ایجاد کنند و حتی احکام اعدام را برای بیماران خود تحمیل کنند.
تفاوت کمی در تأثیرات ناشی از یک فکر منفی عمدی یا دعای نادرست، نصیحت نادرست یا صرفاً یک فکر منفی تصادفی وجود دارد. وزرا در ادراکات جزمی کلامی سنتی مخصوص به دیدگاه های مذهبی فرهنگی که به آنها نسبت می دهند آموزش دیده اند. اکثر مردم تصور کمی در مورد معنویت واقعی یا نحوه عملکرد واقعاً جهان دارند. در نتیجه آنها اطلاعات نادرست، نیمه حقیقت، خرافات و ترسها را همراه با انبوهی از اطلاعات مرتبط به آگاهی فرد منتقل میکنند. نتیجه آن سردرگمی و پارادوکس است – که منجر به پریشانی، بیماری و عدم سلامتی می شود.
هم خوبی های زندگی ما و هم بیماری هایی که داریم نتیجه تجربیات، شرطی شدن و باورهای ماست. این تجربیات، شرطیسازیها و باورهایی هستند که با ماهیت واقعی ما در تضاد هستند که باعث آسیب میشوند. مهم نیست که مشکل یک مشتری چقدر وخیم به نظر می رسد، من می دانم که اگر آنها “مایل” به انجام کار عاطفی و معنوی رهاسازی عادات، باورهای قدیمی و بخشش باشند، همه چیز قابل درمان است. کلمه “لاعلاج” که توسط طب غربی استفاده می شود در واقع فقط به این معنی است که فرد را نمی توان با روش های “بیرونی” “درمان” کرد و باید به درون خود برود تا بهبودی خود را انجام دهد. این وضعیت به عنوان راهی برای مقابله ایجاد شده است – از درون ناشی می شود و از درون قابل درمان است. مرجع: بدن خود را شفا دهید، لوئیز ال هی
از آنجایی که مراقبت های بهداشتی کل نگر/ متافیزیکی بر حمایت از ذهن، بدن، روح برای درمان خود تمرکز دارد، همانطور که طراحی شده است و طب غربی بدن انسان را به عنوان میدان نبردی می داند که در آن جنگ ها با بمب های شیمیایی و چاقوی جراحی علیه مهاجمان انجام می شود، چگونه می توانند واگرا شوند. ایدئولوژی ها ادغام شوند؟
پاسخ: آنها نمی توانند – یعنی آب و سرکه با هم مخلوط نمی شوند – از نظر متافیزیکی غیرممکن است. به همین ترتیب، از نظر متافیزیکی ادغام کلنگر، متافیزیک، انرژی یا ذهن، بدن، شفابخش روح و طب غربی غیرممکن است. هرکسی که چنین ادغامی را در نظر بگیرد، قوانین کل نگر، متافیزیک، انرژی یا ذهن، بدن، شفا روح را درک نمی کند.
رژیم آنلاین دکتر روشن ضمیر https://rdiet.ir/ رژیم کتوژنیک دکتر روشن ضمیر