تفکر پیوندی – تکنیک های خلاقیت

“تخیل مهمتر از دانش است. دانش محدود است. تخیل جهان را احاطه کرده است.”

آلبرت انیشتین

تخیل و خلاقیت دو اصطلاح به هم مرتبط هستند که اولی به دومی منتهی می شود. ریشه ریشه‌شناسی کلمه «خلاقیت» در انگلیسی و بیشتر زبان‌های اروپایی دیگر از لاتین «creatus» به معنای «رشد» می‌آید. این چطوری کار میکنه؟

مغز انسان از طریق ارتباطات کار می کند. پیوند ایده ها ایده های جدید پدید می آیند و غیره. متأسفانه زندگی مدرن به تفکر مکانیکی منتهی شده است، به این معنی که ما توسط عادات، تداعی‌های خودکار و پاسخ‌ها اداره می‌شویم. با گیر کردن در الگوهای فکری ثابت، ارتباطات کمتر و کمتری داریم و در نتیجه تخیل کار نمی کند و خلاقیت ضعیف سعی می کند به عطش هنری ما برسد.

“۳ پسر خیالی”

همانطور که چشم ما برای دیدن نیاز به نور دارد، ذهن ما نیز برای باردار شدن به ایده نیاز دارد. ناپلئون هیل

انسان ها برای قرن ها تلاش کرده اند تا ابزارهای تفکر خلاق را کشف کنند. در اینجا چند ایده وجود دارد:

خلاقیت عبارت است از اختراع، تجربه کردن، رشد کردن، ریسک کردن، شکستن قوانین، اشتباه کردن و تفریح ​​کردن.

مری لو کوک

هر کسی می‌تواند مد را در یک بوتیک یا تاریخ در یک موزه جستجو کند. کاوشگر خلاق به دنبال تاریخ در یک فروشگاه سخت‌افزار و مد در یک فرودگاه است. رابرت ویدر

گفته می‌شود که خلاقیت عمدتاً عبارت است از مرتب کردن مجدد چیزهایی که می‌دانیم به منظور یافتن چیزهایی که نمی‌دانیم.» جورج کلر

بدیهی به نظر می رسد که بسیاری از هنرمندان به هر طریقی باید با باز کردن تفکر خلاق دست و پنجه نرم کنند! چه طور ممکنه؟ بدون شک استعداد می تواند ذاتی باشد، اما خلاقیت موهبتی نیست که باید با آن متولد شوید. بیشتر افراد خلاق یاد می گیرند که چگونه خلاق باشند. این در واقع یک رویه منطقی است و کلید ارتباط متقابل ایده ها/اصوات است و راه برانگیختن آن البته حالتی از ذهن است که قادر به دریافت جوهای الهام است. الهه خلاقیت به تنهایی به وجود نمی‌آید، بلکه با هدایایی همراه است مانند: متفاوت دیدن چیزها، دیدن چیزهای مختلف، ایجاد گزینه‌های متعدد، شکستن قوانین، فکر کردن و پیوند دادن، دانستن اینکه چگونه فکر می‌کنید، و بازی کردن “چه می‌شد”. “چگونه همه اینها ممکن است”؟

بلوک خلاق

برخلاف بسیاری از پدیده های روانشناسی، هیچ تکنیک اندازه گیری استانداردی برای خلاقیت وجود ندارد. این یک رویه شخصی است. من چند تکنیک برای کمک به تجدید قوه تخیل و احیای روحیه خلاق پیشنهاد می کنم.

کاری متفاوت انجام دهید

پیروی از همان ابزار آفرینش می تواند منجر به بی نظمی شود. پس چرا تکنیک ها/تجهیزات متفاوت یا هنر کاملا متفاوتی را در هنر خود وارد نکنید؟

خودت فرار کن

سوار ماشین خود شوید و به مکانی بروید که هرگز قصد رفتن به آن را نداشتید، خیابان ها را مشاهده کنید و علائمی را پیدا کنید که فکر می کنید شما را به جایی می رساند. صداهایی را که می شنوید و هر شکل غیرعادی یا اتفاقی که به سراغتان می آید را در ذهن خود ثبت کنید. با فردی که معمولاً با او صحبت نمی کنید، بحثی را شروع کنید، یک غذای غیرمعمول بخورید و منتظر بمانید تا ببینید چه اتفاقی می افتد.

با بچه ها چت یا بازی کنید

یک نکته الهام بخش بسیار قدرتمند، اختلاط با کودکان است. همه ما بچه بوده ایم و می دانیم که طرز فکرمان قبلا متفاوت بوده است. پس با بچه ها قاطی شوید، بدون ترس از سوءتفاهم از آنها چیزهایی بپرسید، این سرنخ است، شگفت زده خواهید شد!!

ثبت نام دادا

خود را در یک سرگرمی ثبت نام کنید که هرگز فکر نمی کردید به آن علاقه مند باشید. این نوع جدید دانش باعث می شود نورون ها ارتباطات جدیدی را در مغز شما ایجاد کنند و مسیرهای حافظه ای را ایجاد می کنند که تجربه زندگی شما را گسترش می دهد و جهان بینی شما را گسترش می دهد. حتی اگه کلاس سفال باشه!! هر چه بی ربط تر، بهتر است.

یاد بگیرید که منتقد درونی خود را نادیده بگیرید

نقش ناخودآگاه، از جمله، محدود کردن و ممنوع کردن تغییرات است. در ایده ها، عادات و خواسته های از پیش تعریف شده گیر می کند و هر چیز جدیدی با شک، بلاتکلیفی و در نهایت تاخیر یا حذف مواجه می شود. دفعه بعد که ایده خارق‌العاده‌ای داشتید و زمانی که شروع به عکاسی/نوشتن/آهنگسازی کردید و احساس کردید هوس غذای چینی می‌کنید، کمدتان را مرتب می‌کنید یا به عمه‌تان زنگ می‌زنید به ناخودآگاهتان بگویید ساکت شود و پیش‌نویس‌هایتان را شروع کنید! با آگاهی از این رفتار ناخودآگاه بد کوچک، می توانید از زمان وقوع آن آگاه باشید و مهمتر از همه می توانید مطمئن باشید که این “شما” واقعی نیست، بلکه مکانیزمی است که ریشه عمیقی در درون شما دارد.

جرات احمق بودن را داشته باش

سعی کنید تا حد امکان احمق باشید و ببینید در ادامه چه اتفاقی می افتد. شما هرگز نمی‌دانید که وقتی ساخته‌هایتان را غیرعادی یا عجیب می‌سازید، چه می‌شوند. قطعه موسیقی را بنویسید که هرگز نمی‌نویسید، عکس‌هایی را که از آن متنفرید بگیرید و قسمتی از شعر/رمان را بنویسید که منتقدان پس از خواندن خواهند مرد. تو هرگز نمیدانی…

به نکات بیشتری برای داشتن ایده های جدید نیاز دارید؟ در ارسال آنها تردید نکنید. هرگز از اشتراک گذاری خودداری نکنید…